باید آسیب‌شناسی كنیم چرا در بخش سبك زندگی پیشرفت نكردیم

ساخت وبلاگ
باید آسیب شناسی كنیم چرا در بخش سبك زندگی پیشرفت نكردیم
در انقلاب، در اين بخش، پيشرفت ما چشمگير نيست؛ در اين زمينه، ما مثل بخش اول حركت نكرديم، پيشرفت نكرديم. خب، بايد آسيب شناسى كنيم؛ چرا ما در اين بخش پيشرفت نكرديم؟
بنابراين بايد آسيب شناسى كنيم؛ يعنى توجه به آسيبهائى كه در اين زمينه وجود دارد و جستجو از علل اين آسيبها. البته ما اينجا نمي خواهيم مسئله را تمام شده فرض كنيم؛ فهرستى مطرح مي كنيم: چرا فرهنگ كار جمعى در جامعه ى ما ضعيف است؟ اين يك آسيب است. با اين كه كار جمعى را غربى ها به اسم خودشان ثبت كرده اند، اما اسلام خيلى قبل از اينها گفته است: <<تعاونوا على البرّ و التّقوى>>، يا: <<و اعتصموا بحبل اللّه جميعا>>. يعنى حتّى اعتصام به حبل اللّه هم بايد دسته جمعى باشد؛ <<و لا تفرّقوا>>.
چرا در برخى از بخشهاى كشورمان طلاق زياد است؟ چرا در برخى از بخشهاى كشورمان روى آوردن جوانها به مواد مخدر زياد است؟ چرا در روابط همسايگى مان رعايتهاى لازم را نمي كنيم؟ چرا صله ى رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينه ى فرهنگ رانندگى در خيابان، ما مردمان منضبطى به طور كامل نيستيم؟ اين آسيب است. رفت وآمد در خيابان، يكى از مسائل ماست؛ مسئله ى كوچكى هم نيست، مسئله ى اساسى است. آپارتمان نشينى چقدر براى ما ضرورى است؟ چقدر درست است؟ چه الزاماتى دارد كه بايد آنها را رعايت كرد؟ چقدر آن الزامات را رعايت مي كنيم؟ الگوى تفريح سالم چيست؟ نوع معمارى در جامعه ى ما چگونه است؟
ببينيد چقدر اين مسائل متنوع و فراگيرِ همه ى بخشهاى زندگى، داخل در اين مقوله ى سبك زندگى است؛ در اين بخش اصلى و حقيقى و واقعى تمدن، كه رفتارهاى ماست. چقدر نوع معمارى كنونى ما متناسب با نيازهاى ماست؟ چقدر عقلانى و منطقى است؟ طراحى لباسمان چطور؟ مسئله ى آرايش در بين مردان و زنان چطور؟ چقدر درست است؟ چقدر مفيد است؟
آيا ما در بازار، در ادارات، در معاشرتهاى روزانه، به همديگر به طور كامل راست مي گوئيم؟ در بين ما دروغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يكديگر حرف مي زنيم؟ بعضى ها با داشتن توان كار، از كار مي گريزند؛ علت كارگريزى چيست؟ در محيط اجتماعى، برخى ها پرخاشگرى هاى بى مورد مي كنند؛ علت پرخاشگرى و بى صبرى و نابردبارى در ميان بعضى از ماها چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات مي كنيم؟ در رسانه ها چقدر مراعات مي شود؟
در اينترنت چقدر مراعات مي شود؟ چقدر به قانون احترام مي كنيم؟ علت قانون گريزى - كه يك بيمارى خطرناكى است - در برخى از مردم چيست؟ وجدان كارى در جامعه چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعى در جامعه چقدر وجود دارد؟ محكم كارى در توليد چقدر وجود دارد؟ توليد كيفى در بخشهاى مختلف، چقدر مورد توجه و اهتمام است؟ چرا برخى از حرفهاى خوب، نظرهاى خوب، ايده هاى خوب، در حد رؤيا و حرف باقى ميماند؟ كه ديديد اشاره كردند. چرا به ما مي گويند كه ساعات مفيد كار در دستگاه هاى ادارى ما كم است؟ هشت ساعت كار بايد به قدر هشت ساعت فايده داشته باشد؛ چرا به قدر يك ساعت يا نيم ساعت يا دو ساعت؟ مشكل كجاست؟
چرا در بين بسيارى از مردم ما مصرف گرائى رواج دارد؟ آيا مصرف گرائى افتخار است؟ مصرف گرائى يعنى اين كه ما هرچه گير مى آوريم، صرف امورى كنيم كه جزو ضروريات زندگى ما نيست. چه كنيم كه ريشه ى ربا در جامعه قطع شود؟ چه كنيم كه حق همسر - حق زن، حق شوهر - حق فرزندان رعايت شود؟ چه كنيم كه طلاق و فروپاشى خانواده، آن چنان كه در غرب رائج است، در بين ما رواج پيدا نكند؟ چه كنيم كه زن در جامعه ى ما، هم كرامتش حفظ شود و عزت خانوادگى اش محفوظ بماند، هم بتواند وظائف اجتماعى اش را انجام دهد، هم حقوق اجتماعى و خانوادگى اش محفوظ بماند؟ چه كنيم كه زن مجبور نباشد بين اين چند تا، يكى اش را انتخاب كند؟ اينها جزو مسائل اساسى ماست.
حد زاد و ولد در جامعه ى ما چيست؟ من اشاره كردم؛ يك تصميمِ زمان دار و نياز به زمان و مقطعى را انتخاب كرديم، گرفتيم، بعد زمانش يادمان رفت! مثلاً فرض كنيد به شما بگويند آقا اين شير آب را يك ساعت باز كنيد. بعد شما شير را باز كنى و بروى! ماها رفتيم، غافل شديم؛ ده سال، پانزده سال. بعد حالا به ما گزارش مي دهند كه آقا جامعه ى ما در آينده ى نه چندان دورى، جامعه ى پير خواهد شد؛ اين چهره ى جوانى كه امروز جامعه ى ايرانى دارد، از او گرفته خواهد شد. حد زاد و ولد چقدر است؟ چرا در بعضى از شهرهاى بزرگ، خانه هاى مجردى وجود دارد؟ اين بيمارى غربى چگونه در جامعه ى ما نفوذ كرده است؟ تجمل گرائى چيست؟ بد است؟ خوب است؟ چقدرش بد است؟ چقدرش خوب است؟ چه كار كنيم كه از حد خوب فراتر نرود، به حد بد نرسد؟ اينها بخشهاى گوناگونى از مسائل سبك زندگى است، و ده ها مسئله از اين قبيل وجود دارد؛ كه بعضى از اينهائى كه من گفتم، مهمتر است. اين يك فهرستى است از آن چيزهائى كه متن تمدن را تشكيل ميدهد. قضاوت درباره ى يك تمدن، مبتنى بر اينهاست.
نمي شود يک تمدن را به صرف اين كه ماشين دارد، صنعت دارد، ثروت دارد، قضاوت كرد و تحسين كرد؛ در حالى كه در داخل آن، اين مشكلات فراوان، سراسر جامعه و زندگى مردم را فرا گرفته. اصل اينهاست؛ آنها ابزارى است براى اين كه اين بخش تأمين شود، تا مردم احساس آسايش كنند، با اميد زندگى كنند، با امنيت زندگى كنند، پيش بروند، حركت كنند، تعالى انسانىِ مطلوب پيدا كنند.
life style...
ما را در سایت life style دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asabke-zendegiic بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 4 آذر 1395 ساعت: 22:35