سبک زندگي کنوني ما در مواجهه با غرب مدرن

ساخت وبلاگ

سبک زندگي کنوني ما در مواجهه با غرب مدرن

بي شک مواجهه فرهنگ و جامعهshy;ی ايراني نیز مانند سایر کشورهای اسلامی با فرهنگ و نگرش غربي و مدرن، سبب تحول در سبک زندگي ايراني شده است و يک زندگي شبه مدرن را که بارقهshy;هايي از سنت نيز در آن وجود دارد، براي جامعه ايراني رقم زده است. برای روشن شدن این مطلب به طور خلاصه به آن میshy;پردازیم.

از پايان دوره صفويه و مخصوصاً از دوران قاجاريه تا به امروز، مسأله مواجهه با عالمي جديد و ساحتي نوين به نام غرب و مدرنيته، کمshy;کم در ايران رخ نموده است. غالباً اين مواجهه چند جانبه بوده اما در هر دوره وجهي از آن بر وجوه ديگر غلبه داشته است: اين مواجهه ابتدا به صورت سلطه جغرافيايي محدود بود. مانند حضور پرتغاليshy;ها در جنوب ايران. پس از قوّت صفويه، اين مواجهه، به عرصه علم کلام قدم ميshy;گذارد و اين مسيونرهاي مسيحي هستند که حامل پيام غرب نوين و اروپاي متجدد در ايران هستند. از اواسط دوره قاجار غرب و غربshy;زدگي و مواجهه ما با اين پديده، شکلي جديد به خود گرفت. اين نحوه مواجهه جديد، در حوزه انديشه و تفکر و علم و فرهنگ بوده و غربshy;زدگي گسترده فرهنگي و علمي را پديدار کرد. بدين سبب طبقه روشنفکران غيرديني و فراماسونرها در اين دوره آن هم تحت نظارت و حمايت و هدايت انگليس و روسيه و بعدها آمريکا شکل گرفت و براساس اين شيوه مواجهه است که کمshy;کم سبک زندگي ايراني دستخوش تغييرات ميshy;شود؛ تغييراتي که هرچه زمان برايش جلوتر ميshy;رفت، سرعت اين تغييرات نيز سريعshy;تر ميshy;شد و واکنش آگاهان، روشنفکران ديني، خواص سياسي و علما را باعث ميshy;گشت.

بنابراین جامعه ایرانی همان طور که در برخي هويت و ارزشshy;ها، دچار بحران شدهshy; است، در سبک زندگي نيز در 100 ساله اخير به ويژه از دوران روي کار آمدن رضاخان و تجدد آمرانهshy;اش، دچار تشتت و تذبذب بسيار در نگرشshy;ها و گرايشshy;ها، آداب و رسوم، نظامات و سنن اجتماعي، باورها و حتي باورهاي ديني خود گشته و سبک زندگي اسلامي ايراني دچار تضادها و تناقضshy;هاي بسيار شده است، به نحوي که از جامعه ما يک جامعه شبه مدرن ساخته است که نه ميshy;توان آن را سنتي و اسلامي ناميد و نه ميshy;توان بر آن نام مدرن نهاد. بايد از اين تذبذب و مردد بودن هويتي نگران بود و این نگراني در کلام انتقادي ولي امر مسلمين کاملاً قابل درک است.

رهبر انقلاب اسلامي ميshy;کوشند تا اين فرضيه کلان را اثبات نمايند که زيستن ايراني در زمانه کنوني، برآمده از مواجهه و نزاع دو سبک زندگي غربي و اسلامي است. تاريخ و سنت اسلامي ايراني ما سودايي ديگر و نگاهي متفاوت و معترض نسبت به غرب دارد. مشکل اين است که در عصر حاضر، تاريخ غربي تمام تاريخ بشر را پوشانده و در همه جا درباره گذشته بشر به طور کلي با موازين غربي حکم ميshy;شود. اکنون در نگاه غربزدگان، عالم دو بخش دارد: <<يک بخش متجدد و يک بخش درگير شده با سوداي تجدد.>>

اکنون در جمهوري اسلامي، بيش از ۵۰ درصد نهادlrm;هاي رسمي، مروج و مقوم سبک زندگي بورژوايي هستند و اتفاق خاصي برای حل این معضل رخ نداده است. اقتصاد ايران امروز، يک اقتصاد پولlrm;مبنا در برزخ کينز و فريدمن است، يعني يک اقتصاد بورژوايي. از سوي ديگر، بيش از ۵۰ درصد علوم انساني موجود در دانشگاهlrm;lrm;ها مقوم بنيانlrm;lrm;هاي حيات بورژوايي هستند: جامعهlrm; شناسي، روانlrm; شناسي، علم اقتصاد و علم مديريت. اکنون دانش استراتژي بهlrm;جاي فقه نشسته است و این خطرناک است. در علوم سياسي، ارتباطات، فلسفه و غيره نيز وضع کمابيش به همين منوال است.

نگاهي به وضعيت آگهيlrm;lrm;هاي بازرگاني در تلويزيون، روزنامهlrm;lrm; ها و بيلlrm;بوردlrm;هاي سطح شهرlrm; ها، عمق عمل شاگردان ادوارد برنايز در ترغيب مردم به مصرفlrm;گرايي و تعميق سبک زندگي بورژوايي را نشان میshy;دهد. هنر در ايران امروز، بهlrm;ويژه پديدهlrm;سينما و رسانه، بيش از پيش بر سبيل بورژوازي مي lrm;تازد.

سبک زندگي بورژوايي، معماري ايران امروز را نابود کرده است. آپارتمانlrm;lrm;هاي با متراژ کوچک و آشپزخانهlrm;lrm;هاي اُپن، حَرم و حريم خانواده را به چالش کشيده است. حکماي معماري دو پرسش را مطرح مي lrm;کنند: غايت خلقت پديده (در اينlrm;جا غايت خلقت انسان)، و ظرفيت شکل حيات آن؟ پاسخ به اين دو پرسش، معماي معماري را رقم مي lrm;زند. اگر غايت خلقت پديده (يعني انسان) در تلقي فرويدي، حيوان غيرقابل اعتماد، يا در تلقي اِرهارد و مازلو، حيوان خودشکوفاست، که چنين حيواني را طويله بس است. اما اگر غايت خلقت انسان، به تعبير قرآن <<عبوديت>> است، آپارتمان و سوئيت چگونه ظرفيت شکل حيات انسان را رقم خواهد زد؟ آنlrm;قدر که دغدغهshy;ی کاهش مصرف انرژي با شيشهlrm;lrm;هاي دوجداره و عايقlrm;بندي لولهlrm;lrm; ها وجود دارد، دغدغه نرمlrm;افزاري حفظ و صيانت از حرم و حياي ساکنان خانهlrm;lrm; ها وجود ندارند.

اکنون سبک زندگي بورژوايي بخشlrm;lrm;هاي عمدهlrm;اي از ساختار جمهوري اسلامي را تشکيل داده و انقلاب فرهنگي موردlrm;نظر امام خمینیرحمۀlrm;اللهlrm;عليهمحقق نشده است. اما اينlrm;که اين التقاط ميان اسلام و بورژوازي چه تأثيري بر مردم دارد، هرچند بيlrm;تأثير نبوده و نيست اما بر اين باوریم که مردم دين خود را از نهادlrm;هاي گوناگون جمهوري اسلامي ندارند، بلکه جمهوري اسلامي را از ايمان خود دارند. مادامي که اينlrm;گونه باشد، مي lrm;توان اميدوار بود که انقلاب فرهنگي مردمي شکل گيرد و بورژوازي موجود در نهادlrm; ها و دستگاهlrm;lrm;هاي جمهوري اسلامي را بزدايد.


life style...
ما را در سایت life style دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asabke-zendegiic بازدید : 96 تاريخ : چهارشنبه 13 بهمن 1395 ساعت: 18:33