غمی غمناک

ساخت وبلاگ
شب سردی است ، و من افسرده.
راه دوری است ، و پایی خسته.
تیرگی هست و چراغی مرده.
می کنم ، تنها، از جاده عبور:
دور ماندند ز من آدم ها.
سایه ای از سر دیوار گذشت ،
غمی افزود مرا بر غم ها.
فکر تاریکی و این ویرانی
بی خبر آمد تا با دل من
قصه ها ساز کند پنهانی.
نیست رنگی که بگوید با من
اندکی صبر ، سحر نزدیک است:
هردم این بانگ برآرم از دل :
وای ، این شب چقدر تاریک است!
خنده ای کو که به دل انگیزم؟
قطره ای کو که به دریا ریزم؟
صخره ای کو که بدان آویزم؟
مثل این است که شب نمناک است.
دیگران را هم غم هست به دل،
غم من ، لیک، غمی غمناک است.

پ.ن : حتی گذر زمان هم نمیتونه باعث فراموشی بعضی از اشخاص بشه .
دوسال ونیمه ازت خبری ندارم ، حتی فراموش هم نشدی ...
وقتی ببینمت فقط ی جمله میتونه حالمو توصیف کنه ...
"دلم برات تنگ شده بود"
life style...
ما را در سایت life style دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : asabke-zendegiic بازدید : 106 تاريخ : يکشنبه 1 دی 1398 ساعت: 0:27